English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3926 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seek time U زمان جستجو زمان طلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
searching time U زمان جستجو
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
thitherto U تا ان زمان
whene'er U هر زمان
cotemporaneous U هم زمان
time of blowing U زمان دم
cycle time U زمان
stroking U زمان
zeitgeist U زمان
strokes U زمان
stroke U زمان
times U زمان
timed U زمان
yet U تا ان زمان
coinstantaneous U هم زمان
time U زمان
thence U از ان زمان
contemporaneous U هم زمان
periods U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
clock U زمان
term U زمان
termed U زمان
time-consuming U زمان بر
terming U زمان
tempo U زمان
stroked U زمان
clocks U زمان ها
timepiece U زمان
period U زمان
time consuming U زمان بر
tempos U زمان
simultaneously U در یک زمان
synchronous U هم زمان
synchrone U هم زمان
time-piece U زمان
date U زمان
dates U زمان
away U از ان زمان
time lag U زمان تاخیر
execute U زمان اجرا
input time U زمان اولیه
time lag U زمان مرده
turn around time U زمان برگشت
installation time U زمان نصب
add time U زمان افزایش
olden U زمان پیش
add time U زمان جمع
licensing hours زمان مجاز
access time U زمان دستیابی
adaptation time U زمان انطباق
inoperative time U زمان کسرخدمت
time lags U زمان مرده
activity time U زمان هر فعالیت
With passage of time . U با گذشت زمان
executing U زمان اجرا
zeitgeist U روح زمان
turnaround time U زمان گردش
acceleration time U زمان شتاب
executed U زمان اجرا
time of one's life <idiom> U زمان عالی
executes U زمان اجرا
turnaround time U زمان برگشت
wartime U زمان جنگ
PR U زمان حال
variable time U زمان متغیر
kill time U زمان خطر
vicissitudes of time U انقلابات زمان
kill time U زمان کشندگی
wait time U زمان انتظار
waiting time U زمان انتظار
moments U زمان اهمیت
lapse of time U مرور زمان
moment U زمان اهمیت
lapse time U زمان کاهش
within resonable time U طی زمان معقول
word time U زمان کلمه
lead time U زمان پیشگیری
clock U زمان سنج
pt U زمان گذشته
instruction time U زمان دستورالعمل
time lags U زمان تاخیر
intervalometer U زمان سنج
intravital U در زمان زندگی
latency U زمان بیکاری
clocks U زمان سنج
light load period U زمان بار کم
intravitam U در زمان زندگی
universal time U زمان عام
length of time U طول زمان
leisure time U زمان اسودگی
transition time U زمان انتقال
peace time U زمان صلح
sidereal time U زمان ستارههای
preparation time U زمان تهیه
preterit U زمان ماضی
setup time U زمان برپایی
setting time U زمان گیرش
seek time U زمان پیگردی
seek time U زمان پیگرد
scheduling U زمان بندی
yesterday U زمان گذشته
sidereal time U زمان نجومی
slack time U زمان سکون
solar time U زمان شمسی
peace time U در زمان صلح
period of concentration U زمان تمرکز
whenever U هر زمان که هرگاه
statute of limitation U مرور زمان
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
standby time U زمان جانشینی
standard time U زمان رسمی
standard time U زمان استانده
solar time U زمان خورشیدی
past tense U زمان گذشته
production time U زمان تولید
production time U زمان ساخت
lapses U گذشت زمان
reflex time U زمان بازتاب
regression time U زمان برگشت
lapsing U گذشت زمان
relaxation time U زمان اسایش
relief time U زمان استراحت
whoopee U زمان خوشی
response time U زمان واکنش
reference time U زمان مرجع
lapse U گذشت زمان
return perion U زمان برگشت
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduler U زمان بند
reaction time U زمان واکنش
running time U زمان رانش
run time U زمان اجرا
reasonable time U زمان معقول
rise time U زمان خیز
retention time U زمان بازداری
recovery time U زمان بهبود
recurrence interval U زمان برگشت
response time U زمان پاسخ
the secular bird U فرید زمان
real time U زمان حقیقی
lost time U زمان گمگشته
present tense U زمان حال
time utility U استفاده از زمان
response time U زمان واگنش
time slice U قطعه زمان
time perception U ادراک زمان
maintenance period U زمان تعمیرات
makeup time U زمان جبران
man and boy U از زمان بچگی
timeer U زمان سنج
timming U زمان گیری
training time U زمان تمرین
transition time U زمان تحول
transit time U زمان عبور
Recent search history Forum search
2New Format
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1محمد حسین صحرائی
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com